باید میدیدمت آری تورا!
از درزهای میان دیوار
از همان میله های تنگ در تنگ زندان
باید تورا میدیدم و دوباره با تو اشنا میشدم
ودوباره به تو میرسیدم!
باید میدیدمت و دوباره میگریستم
و گاه از ترس از دست دادنت
لبخندی هولناک برلبان خود نقش میزدم ...
باید تورا میدیدمت و
از میان کوچه های بن بست عبور میدادم
تا دوباره به خود من برسی!!
(حنا)