گاهی می روی و میروی و (م ی ر و ی) و انگار باز نرسیدی!
این منم که نرسیده ام به خویشتن خویش!
از خود بی خودو با تو همچنان هستم و تو نیز بی من هیچ !
و باز می روم و می روم و میروم و (م ی ر و م )و تو نیز دورتری از رفتن های من !
من کجا چنین شتابان شدم از بس که نرسیدم !
و تو باز از من تهی هستی و من از تو سر شارم!
این منم که می روم و میروم و باز نمیرسم!
من بکجا چنین شتابان شدم از بس که ( م ی ر و م ) و نمیرسم!!!
می روم..... م ی ر و م.... میروم! حنا...