اواز عاشقانه ما در گلو شکست...
حق با سکوت بود ،صدا در گلو شکست!
دیگردلم هوای سرودن نمیکند...
تنها بهانه ی ما در گلو شکست!
سربسته ماند بغض گره خورده دردلم...
آن گریه های عقده گشا در گلو شکست!
آن روزهای خوب که دیدیم خواب بود...
خوابم بردو خاطره ها در گلو شکست!
بادا مبادا گشت و مبادا به یاد رفت...
آیا زیاد رفت وچرا در گلو شکست!
تا امدم که با تو خداحافظی کنم
بغضم امان ندادو خدا.... در گلو شکست!
)......(